محمدمیلاد عزیزممحمدمیلاد عزیزم، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 22 روز سن داره
عشق مائده و علیرضاعشق مائده و علیرضا، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 4 روز سن داره

شیرینی زندگیمون محمدمیلاد

خاطرات 5شنبه و جمعه مامان مائده و باباعلیرضا

سلام بر گلترین پسمل دنیا خوبی قربون قدوبالات؟   5شنبه با باباعلیرضا رفتیم بیرون وسایلی گه دکتر گفته بود ببریم بیمارستانو خریدیم بعدشم رفتیم فروشگاه رفاه یه سری چیز برا خونه خریدیم شبشم برا شام رفتین خونه مامان جان طیبه  دیروز مامانی و بابایی من اسباب کشی داشتن صبح بابا علیرضا ساعت 7 رفت حلیم و عدسی گرفت خوردیم که قوی بشیم بعدم رفتیم خونه مامانی برای کمک بابایی یه ایسوزو گرفته بودن با دوتا کارگر همه وسایلو بردن تو خونه جدید منو تو هم نشسته بودیم رو یه صندلی و نظارت میکردیم ولی باباعلیرضا خیلی کمک کرد جور منو تو رو هم کشید خاله فاطمه امروز امتحان داشت رفت خونه عمه محبوب من درس بخونه تاشبم اونجا ظهر برا ...
21 دی 1392

دوشنبه برفی در اصفهان

سلام پسمل مامانی دوشنبه 16 دی ماه بعداز 8 سال توی اصفهان برف اومد خیلی قشنگ ش شهرمون خیلی جات خالی بود گلم که بری با برفا بازی کنی مردم اصفهان کلی ذوق کردن برای برف ایشالا دنیا که اومدی برف بیاد که توام بتونی برفو ببینی عکساشو برات میذارم که خاله فاطمه تو پارک ملت ملک شهر گرفته من که نرفتم فقط از پشت پنجره بیرونو میدیدم       ...
19 دی 1392

هفته 39 و آخرین هفته

سلام کوچولو موچولوی من عشق مامانی چطوری؟ دیروز وارد هفته 39 شدی این آخرین هفته ایه که تو دل مامانی فدات شم از این که 4شنبه دنیا میای هم خوشحال هم ناراحت وقتی دنیا بیای دیگه همیشه بغلمی میبینمت بوست میکنم ولی دلم برا موقعی که تو دلم بودی تنگ میشه دیگه وقتی به شکمم ضربه میزنم و باش حرف میزنم کسی نیست که با تکوناش جوابمو بده و مامانی کلی غصه میخوره فدات شم قول بده وقتی دنیا اومدی پسر خوبی باشی و مامانو بابایی رو اذیت نکنی فسقلی من عاشقتم میخوامت یه دنیا     ...
19 دی 1392

آخرین چک آپ مامان مائده

سلام خوشمل مامانی خوبی فدات شم؟ امروز رفتم چک آپ پیش دکتر صدای قلبتو شنیدم ماشالا چقدر هم عجله داشتی قربونت برم من یه هفتس که تکونات خیلی کمتر شده به دکتر که گفتم گفت اشکال نداره به خاطره اینه که جات تنگ شده آره مامانی جات تنگه؟اذیت میشی عشق من؟ دکتر گفت که 24 دی ساعت 8 شب برم بیمارستانن بستری بشم برای 25ام که زایمان کنم وسایلی هم که باید بخرمو ببرمو لیستشو بهم داد که بعدا با اباعلیرضا میریم میخریم  قربونت بره مامانی ایشالا بازم میام برات مینویسم راستی یه خبر بدم هست امروز خاله نرگس گفت که نی نیش مرده خیلی ناراحتش شدم گلم براش دعا کن که زود خدا یه نی نیه خوشمل بهش بده خیلی ناراحت بود  ...
14 دی 1392

هفته 38

شلام میلادم خوبی گلیه من؟ امروز وارد هفته 38ام شدی نفس مامانی دقیق دو هفته دیگه میای بغل مامانی خیلی عاشقتم فدات شم نفس من زود زود بزرگ شو و بیا بیرون که مامانی دیگه صبرش لبریز شده نفسی اینم عکس شیر مرد من تو هفته 38ام ...
11 دی 1392

روزهای آخر

سلام مامانی خوبی گل پسرم؟ 19 روز دیگه میای بغل مامانی قربونت بشم خیلی خوشحالم نمیدونی چقدر دلم برات لک زده که بگیرمت تو بغلم فدات شم شنبه 14 دی ماه دیگه آخرین باریه که میرم پیش دکترم واسه چک آپ چهارشنبه 25 دی ماهم میرم کلینیک فردوسی برای زایمان راستی خوشگلم اسمتم دیگه انتخاب کردیم اسمت شد آقا میلاد گل دوست داری اسمتو گلم؟ من که خیلی دوسش دارم فدای اون چشمات بشم که نمیدونم چه رنگیه ساکتم دیگه بستم فقط منتظر روزیم که برم بیمارستان وبعدش بایه دسته گل برگردم خونه   قربونت برم من دیگه روزای آخریه که تو دل مامانی وقتی بیای بیرون دلم کلی واسه این روزا تنگ میشه ولی درعوضش دسته گلم توبغلمه و میتونم از نز...
5 دی 1392

هفته 37

شلام گل پسر مامانی خوبی فدات شم؟ دیگه روزهای آخریه که تودل مامانی خوب اذیت کن که دیگه ازین موقعیتها برات پیش نمیاد وقتی به دنیا اومدی امروز هفته 36 تموم شد و وارد هفته 37ام شدی گلم زود زود بزرگ شو و سالم بیا بغلم فدات شم که حسابی منتظرتیم دیگه صبر منو بابایی داره تموم میشه فندقکم عاشقتم یه عالمه بوسسسسسسسسسسسسسسسسسس   ...
4 دی 1392
1