خاطرات 5شنبه و جمعه مامان مائده و باباعلیرضا
سلام بر گلترین پسمل دنیا خوبی قربون قدوبالات؟ 5شنبه با باباعلیرضا رفتیم بیرون وسایلی گه دکتر گفته بود ببریم بیمارستانو خریدیم بعدشم رفتیم فروشگاه رفاه یه سری چیز برا خونه خریدیم شبشم برا شام رفتین خونه مامان جان طیبه دیروز مامانی و بابایی من اسباب کشی داشتن صبح بابا علیرضا ساعت 7 رفت حلیم و عدسی گرفت خوردیم که قوی بشیم بعدم رفتیم خونه مامانی برای کمک بابایی یه ایسوزو گرفته بودن با دوتا کارگر همه وسایلو بردن تو خونه جدید منو تو هم نشسته بودیم رو یه صندلی و نظارت میکردیم ولی باباعلیرضا خیلی کمک کرد جور منو تو رو هم کشید خاله فاطمه امروز امتحان داشت رفت خونه عمه محبوب من درس بخونه تاشبم اونجا ظهر برا ...
نویسنده :
مامان مائده و بابا علیرضا
10:45